تعریف انتقاد و نقد کردن
تعریف انتقاد و نقد کردن : نقد کردن، بررسی کردن یک موضوع و مطرح کردن نقاط مثبت و منفی است. در انتقاد معمولاً معنای منفی آن به کار برده میشود، در یک ارتباط آدم باید نقد کند و طرف مقابل باید نقد پذیر باشند، اما باید اصول آن را رعایت کنیم، اگر اصول آن رعایت نشود، نقد به چاقوی برنده ای تبدیل میشود که عملاً به دیگران زخم می زند بدون اینکه نتیجه و اثر خاصی داشته باشد
ما بخواهیم یا نخواهیم در جامعه ما فرهنگ تهاجمی و رفتارهای رقابتی دیده میشود. زمانی که یک فرد موفق می شود آدم های کمتری خوشحال می شوند و آدم های بیشتری دنبال دلیل موفقیت او می گردند.
ما معمولاً اشتباهات و شکست های خودمان را به مسائل بیرونی ربط می دهیم. ولی وقتی دیگران شکست می خورند خودشان را باعث این اشتباه می دانیم و می گوییم خودشان باید پاسخگو باشند.
فرهنگ رقابتی در جامعه باعث میشود هر کسی بالاتر از من است حس من باید نسبت به آن بد باشد. این مسئله باعث شد که بسیاری از نقدها نقدسازنده ای نباشد. نقد مثل چاقوی دو لبه است که می تواند بسیار مفید و یا بسیار مضر باشد.
به نظر می آید که در جامعه ما باید انتقاد بشکل سازنده تری مورد توجه قرار گیرد زمانی که من دارم شخصی یا سازمانی را نقد می کنم مستقل از نیت مثبت و منفی، من هنگام نقد دیگران نکات زیادی را در مورد خودم افشا میکنم و لذا دقت داشته باشید که ما در هنگام نقد کردند اطلاعات می دهیم و به این مورد نشت اطلاعات گفته می شود. به طور مثال وقتی می گوییم فلانی خیلی از موضع بالا به پایین به من نگاه میکند، نشان میدهد که این دغدغه را دارم وگرنه اگر خودم را بالاتر حس میکردم و عزت نفس بالایی داشتم دیگر چنین صحبتی نمی کردم. ما خیلی از نقدهایی را که انجام می دهیم بیشتر از اینکه عقیده هایمان را بیان کنیم ممکن است عقده هایمان را بیان کنیم.
اولین قانون نقد قبل از مطرح کردن یک گفته این است که با خودم فکر کنم:
- ریشه اصلی این نقد چیست؟
- این گفته چه اطلاعاتی را در مورد من بیان میکند؟
- این نقد چه عقده ها و عقیده هایی را نشان می دهد؟
- آیا مطرح کردنش به طرف مقابل کمک می کند یا به من کمک می کند تا آرام شوم و خودم را تخلیه کنم؟
اگر احساس می کنم این نقد بیش از آن که سازنده باشد به طرف مقابل مخرب است برای من بهتر است آن را مطرح نکنم انتقاد ظاهراً در فرهنگ ما پذیرفته شده نیست. انتقادپذیری یک صفت مثبت محسوب میشود و انتقاد ناپذیری یک جور توهین به حساب می آید.
انتقاد به معنای کمترین وارد کردن آسیب و زخم، خیلی در فرهنگ ما رایج نیست.
در فرهنگ ها دو مقوله جمع گرایی و فرد گرایی وجود دارد. در جمع گرایی ما چقدر به یک جامعه حق می دهیم در مورد زندگی فردی اعضا نظر دهد. در فرد گرایی یک آدم چقدر برای زندگی شخصی خودش حق تصمیم گیری دارد جامعه ما جامعه بوده که سهم جمع گرایی در آن پررنگ بوده است. پس ما هنوز یک سری از ویژگی های جمعی جمع گرایانه را داریم. بطور مثال اگر من بخواهم لباسی بپوشم تا حد زیادی اطرافیان در خانواده و اطرافیان در محیط کار و حتی رهگذران در خیابان حق دارند در موردش نظر دهند. ما نمی توانیم هر جور که دوست داریم بپوشیم. چون جامعه خودش را محق می داند که نظر دهد در جامعهای که فردگرایی رشد کرده است این سیستم وجود ندارد این یک بحث سیاسی نیست و بحث کلان فرهنگی که دولتها باید به آن بپردازند نیست. یک بحث کاملاً اجتماعی که معمولاً ریشه های طولانی دارد و در طی دهه ها و قرن ها به تدریج تغییر میکند در فرهنگ جمع گرایی آدمها مجموعه زیادی از قضاوت ها و پیش فرض ها را دارند فرهنگ ما بیشتر والدانه است تا بالغانه. انسان به عنوان سلیقه صحبت نمی کنند به عنوان تجویز صحبت می کنند. باید بگویم من این سبک لباس را دوست ندارم. اما میگویم این سبک لباس خوب نیست. به همین دلیل در جامعه ما نقد طعمی از قضاوت دارد و نشان میدهد که جامعه به خودش حق می دهد که در مورد تک تک اعضا نظر دهد. این امر باعث می شود که آدم ها حس خوبی نداشته باشند و جامعه به سوی خشونت حرکت کند
معمولاً ما نقدهای منفی را در جملات مثبت بیان میکنیم و بعد هم عذر خواهی می کنیم و بعد شروع میکنیم به وارد شدن به زندگی افراد.
ما باید تمرین کنیم حتماً بلافاصله پیش فرض هایی که در ذهن ما وجود دارد آنها را به جمله بندی هایمان اضافه کنیم اگر یک جلسه مهم سازمانی داریم و یکی از اعضای سازمان با لباس اسپرت آمد و ما احساس میکنیم منطقی نیست اگر می خواهیم بگوییم کاش با لباس رسمی می آمدی چندتا مفروضات را هم بگوییم مثلاً بگوییم میدانید که صنعت ما هنوز یک صنعت رسمی است صنعت ما و جلسه هایش رسمی است و صنعت کت و شلوار پوشیدن است شاید اگر من بودم ترجیحاً با لباس دیگری می آمدم. نقد باید زبان انعطافپذیر، زبان تردید و زبان ترجیح باشد. ما در مورد رفتار درست و غلط طرف مقابل حرف نمیزنیم ما در مورد اینکه چه چیزی ترجیح میدهیم حرف میزنیم.